به نظر من فقط از طریق انباشت شواهد میتوان به نتیجه قطعی رسید. اگر چند منبع مستقل از هم یک موضوع را بررسی و تایید کند آن موضوع اثبات شده است. اگر تنها از یک راه اقدام کنیم به نتیجه قطعی نمیرسیم. اگر یک کوزه مشابه هم در ایران و هم در مصر کشف شود نمیتوان نتیجه گرفت از کجا به کجا رفته، اما اگر کوزه در زبان مصری نام ایرانی داشته باشد میتوان نتیجه گرفت که از ایران به مصر رفته است. موضوعات دیگر هم به همین ترتیب هستند. فقط انباشت شواهد است که به نتیجه قطعی منتهی می شود.درضمن لازم به یادآوری است علاوه بر دکتردرخشان،جناب دکترانوش راوید مهاجرت دروغ آریایها را با دلیل ومدرک اثبات می نماید وی این مهاجرت دروغین ساخته مورخان اروپایی در گذشته می داندتا ایرانیان نتوانند به خوبی خود وتاریخشان را بشناسند.ایشان برای اثبات ادعای خود مثال می آورد:وجود نشانه های زبان ایرانیان کهن درزبان بومی مردم شیسل ،و واژۀ ایرلند به معنی ایران زمین است.دکتر انوش راوید بروی این جمله تاکید دارند که آریایها ایرانیی هستندو از سرزمین ایران بزرگ کوچ کرده اند وزبان خود را درشمال آسیا ،خاورمیانه ،هندوستان واروپا پراکنده اند.
همانطورکه همه علاقمندان به تاریخ اطلاع دارند،امروزه قدمت اشیاءوبناها وسنگها باآزمایشات باکربن ۱۴ تاحدود 5760 سال می توان عمر اشیاءرا پیدا کرد.وبا اورانیوم 238میلیون سال ،میتوان حتی عمرزمین که۵/۴میلیارد سال است به دست آورد.اینها روش علمی است چندین سال است بااین روش حتی ساعت مرگ یک فرد که چندین هزار سال پیش در گذشته دقیقاحساب کرد.البته واردبحث تخصصی نمی شوم کربن14وپتاسیم_آرگون وآرگون_آرگون به خوبی مشخص می نمایند وعلاوه بر آن شواهد نوشتاری درکتیبه موجود موید روشهای دقیق علمی است.واگر مورخی درنوشته هایش تعصب قومی داشته ویک طرفه به قاضی برود به مرور نوشته های اوکنار گذاشته می شود.پس این اساتید که نام بردیم عمری در تحقیق وپژوهش سپری نمودندوتجربه ها کسب کرده اند.شما اگر برای نمونه به چشم مصنوعی ازشهرسوخته زابل کشف شد دقت بفرمایید.به دهها وشاید صدها مطالب پی خواهید برد
چگونه ۵۰۰۰سال پیش مغز عمل می کردند.برای عمل باید ازتمام سیستمهای داخلی بدن آگاهی داشت.این اطلاعات را از کجا بدست آورند؟یکی از شگفتانگیزترین یافتههای شهر سوخته، پیدایی نشانههای کهنترین جراحی مغز درشهر سوخته است. جمجمهای از دختر دوازده یا سیزده ساله که در 4800 سال پیش، پزشکان آن دیار برای درمان بیماری هیدروسفالی (جمع شدن مایع درجمجمه) بخشی از استخوان جمجمه او را برداشته و جراحی کردند که مدتها بعد از این عمل زنده مانده است.درجراحی روی چشم مصنوعی ریزترین مویرگهای داخل چشم توسط مفتولهای طلایی به قطر كمتر از نیم میلیمتری طراحی شدهاند. مردمك این چشم در وسط طراحی شده و تعدادی خطوط موازی كه تقریباً یك لوزی را تشكیل میدهند در پیرامون مردمك دیده میشود.این عمل جراحی مربوط به ۴۸۰۰ سال پیش است. ۴۸۰۰سال پیش چگونه فرد را بی هوش نموده اند؟تابتوانند روی مغز وچشم کارکنند،امروزه باهزاردستگاه پیشرفته باز دربعضی از قسمتهای عمل جراحی اظهار عجز وناتوانی می کنند.
..وقتی از۵۰۰۰سال صبحت می کنیم بااین رادرنظرداشته باشیم این عمل احتیاج به تحصیلات آکادمی دارد، پزشک ۵۰۰۰سال پیش باقلم چکش بدون پیش بینی های علمی جمجمه را جدانکرده ،بلکه حداقل چندصدسال قبل ۵۰۰۰ سال مقدمات این عملهای جراحی برحسب آموزش وتوالی زمان پیشرفت کرده تابه زمان۵۰۰۰سال پیش رسیده که یک تیم پزشکی توانسته این عمل را انجام دهد(یعنی این علم حداقل از 6000سال پیش شروع شده وپزشکان مقدمات آن را فراگرفته اند تا توانسته اند در 5000سال پیش این عمل جراحی را انجام دهند.یعنی دانشمند ایرانی هم علم کشف انواع فلزات ونوع کاربرد فلزات را می دانسته است وشاید هم غیرازمس در شهراریسمان ازتوابع بادرود نطنزاصفهان دههافلزدیگردر8000سال پیش استخراج می شده است.بااین تفاسیردر جراحی وقراردادند چشم مصنوعی یک تیم ازدانشمندان حضور داشتند،که هم در ریاضی سرآمد بودند واوزان ،متر، سانتی مترمیلی متروهندسه رابه صورت پیشرفته می بایست در آکادمی آموخته باشند.درعلم شیمی هم تبحر داشتندکه انبساط وانقباض مقاومت فلزات در بدن انسان وترکیب وتجزیه شیمایی فلزات و..درپزشکی پزشکان ماهری بودند،سرخرگها ،سیاهرگها مویرگها ،عملکردخون ،قرنیه ،عنبیه ،شبکیه، قسمستهای مختلف مغزوصدها مورد اطلاعات پزشکی وجود داشته ،آنها میکروب ها می شناختندومی بایست اتاق عمل مرتب وکادر مجرب بوده باشند. وقتی می گوییم ایرانی تمدن داشته اینکه گزافه نیست.بعضی ازکشورها امروزه بهتراز ما تمدن مارادرک کرده وبرای فهمیدن آن هزاران دلارخرج می کنند.شمابگویید پس کتابهای پزشکی ،فلسفی،و....ماچه شد؟!پس اولین پزشک سریتا و سقراط یونانی نبود،امامتاسفانه هیچ شاهد کتبی از این شگفتی پزشکی وقرنهای بعد نداریم. آثار گذشتگان فقط مختص نسل ما نیست متعلق به همه نسلهای بشری است.عمرمادربرابرعمرتاریخ به مانند غباری درهوای مه آلوده است،که معلوم نیست، این غبار کی ناپدید می شود.بااین عمر کوتاه برغنای تاریخی وهویتمان بیافزایم.
سال طول میکشد که شهر سوخته به شیوه علمی کاوش شود، زمان تحقیق با توجه به وسعت شهر، دورههای استقرار جمعیت در آن و مخفی شدن شهر در میان تپههایی که تا 18 متر ارتفاع دارند، طبیعی است
.
چشم مصنوعی درتصویرمشخص است.
چرامطالب مربوط به شهر سوخته را عنوان نمودم؟به جهت اینکه می خواستم بر تحقیقات چندین ساله استادبزرگ دکتر جهانشاه درخشان صحه گذاشته وشاهد مثالی بیاورم ؟وقتی به تحقیقات دکتر جهانشاه درخشان دقت کنیم.به یاد داستان تقسیم دنیا بین فرزندان فریدون در شاهنامه می افتیم .فریدون مرکز جهان(ایران) را به ایرج داد؛شاید نام ایران از ایرج گرفته شده وسرزمینهای شرقی را به تور داد؛ وسرزمینهای غربی یعنی اروپا را به فرزند دیگرش سلم داد. دکترجهانشاه در خشان درمورد فلز مس که در۸۰۰۰سال پیش شروع شده وکشف ایرانیها می باشد تا3000سال پیش ادامه داشته است.وی این چنین می گوید:0
پیش از کشف اریسمان که کارگاه انبوه تولید مس در ایران بود من از طریق زبانشناسی این موضوع را ثابت کردم که مس خاور نزدیک از ایران تامین شده، به این دلیل که این فلز با نام ایرانی در زبانهای دیگر وارد شده وو بعد اریسمان کشف شد و همین ایده تایید شد و گفته شد که بایستی تاریخ جهان را از نو نوشت چرا که اثبات شد خاستگاه مس ایران بوده است.*(یک توضیح درمورد کارگاه اریسمان:محوطه اریسمان درشهراریسمان در بادرودازتوابع نظنزاصفهان قراردارد وامروزه منطقه گردشگری محسوب می شود.اریسمان از واژه اَرس به معنی, اشک است؛ آب چشم ,اشک چشم ،کشاورز،برزگر،زیرک، آمده است* شایدازانتخاب این لغت تشبیه کاردرمعدن به شغل کشاورزی وشخم زدن به کندن سنگ ویا به شرایط سختی کار آمده است وشایدتشبیه فلز مس را به اشک چشم در این باشد که شکل بی آب مس سولفات مانند اشک چشم سفیدوتاحدودی مایل به خاکستری وسولفات پنج آبه مس مانند اشک چشم به رنگ آبی روشن است)
*لغت نامه دهخدا
اما بر کردیم به موضوع اصلی بحثمان (مهاجرت دروغ آریاییها به ایران )همانطور که اشاره کردیم .تاریخ جهان از ایران آغاز می شود
دکتر جهانشاه درخشان وهمفکران او باریشه یابی واژهها وده ها علم جدید این موضوع را ثابت کرده اند .به مثال های زیر توجه فرمایید.به واژه دجله که عربی است دقت کنید تا متوجه شوید این واژه آریاریی است.. انبوهى از شواهد آریایى در کهن ترین متون سومرى وجود دارد. در متون سومرى به دجله، «دیگنه» گفته مى شد که همان «دجله» عربى یا «تیگره» فارسى باستان است که در زبان هخامنشى ثبت شده و ریشه آن «تیگر» به معنى تند است که در زبان یونانى هم «تیگریس» همان دجله است. زبانشناسان واژه «دیگنه» را به هیچ وجه سومرى نمى دانند، پس در نظر سومرشناسان این رود تاکنون بدون ریشه مشخص بوده است اما در زبان آریایى معنى دارد. «تیگره» در زبان آریایى به معنى تند است. واژه هاى تیغ و تیز هم از همین ریشه اند.و(تیگر) انگلیسی به معنی تیز وتندپا هم از همین ریشه است.زبان آریایی از شرق تا زبان کرهای تاثیر گذاشته و حدود 200 واژه آریایی در زبان کرهای وجود دارد. جالب است بدانید که نژاد کرهای کاملاً با نژاد چینی و ژاپنی متفاوت است. در کرهایها افراد قد بلند و حتی چشم آبی دیده میشود که در چین و ژاپن چنین مواردی وجود ندارد. از این نکات ثابت میشود که اقوام آریایی تا آنجا جلو رفته بودند و روی فرهنگ کره تاثیر گذاشتند.همه دنیا یونان باستان را سرزمین زایش فلسفه می دانند،اما دکتر درخشان ۱۵ سال دراین موردتحقیق کرده واثبات نموده که فرهنگ ایرانی پیش از هخامنشی بر فرهنگ یونان تاثیر گذاشته و چگونه بخش مهمی از اندیشه فلسفه در زمان هخامنشی از ایران به یونان راه یافته، وحتی چگونه ایده دموکراسی ابتدا در ایران نقش بسته وبه یونان رفته است.
در متون کهن غیرایرانی به صادرات گیاهان دارویی اشاره شده که نشان میدهند فرهنگ دارویی و پزشکی در ایران وجود داشته، ولی از علوم دیگر مثل نجوم اطلاعاتی مستقیمی در دست نیست و چیز زیادی نمیدانیم. اما در اوستا و آثار دیگر زرتشتی به اطلاعات نجومی بسیار دقیق برخورد میکنیم که نشانگر فرهنگ و تمدن نجومی بسیار قوی است. در متنهای کهن ایرانی به موضوعات ستارگان و مسائل پیچیده نجومی مثل رقص محور زمین که هر 25600 سال یکبار صورت میگیرد اشاره شده است.به این سوال از دکتر درخشان توجه کنید،به چه دلیل این اقوام که همه از نژاد آریایی بودهاند در محلهای متفاوتی درون فلات ایران پراکنده شده بودند؟ آیا فقط مسائل جغرافیایی مطرح بوده یا عوامل دیگری مانند مذهب هم در آن دخیل بوده است؟
اجازه دهید که به جای نژاد، فرهنگ یا تمدن آریایی به کار ببریم. اما مثل هر جای دیگری اقوام براساس خویشاوندیهای قومی، خویشاوندیهای جهانبینی و یا خویشاوندیهای خانوادگی تشکیل میشود که البته تعدادی از آنها از بین رفتهاند و آنهایی که (که دربالا )نام بردم که البته تعدادی از اقوام ایرانی هستند در متون غیرایرانی ثبت شدهاند(درتواریخ دیگر کشورها) و تمدن و تشکّل بزرگتری داشتند. حتی سپاه داشتندبهعنوان مثال وقتی قوم کاشی در تپه سِیَلک کاشان مستقر میشوند- که نام کاشان هم از آنها گرفته شده- این قوم در جاهای مختلفی ساکن بودهاند و از خود آثار به جای گذاشتهاند. نامهای شهرهایی مانند کاشمر، کاشغر، کشمیر، کاشان، قزوین و قفقاز برگرفته از نام قوم کاشی است. همین قوم در میانرودان(بین رودخانه های دجله وفرات) در اوایل هزاره دوم ظاهر میشوند (۳۰۰۰سال پیش)و از قرن 17 قم (قبل از میلاد)به مدت 500 سال در بابل حکومت میکند بعد در فلسطین ظاهر میشوند و پیش از آن در مصر ظاهر شدهاند.
این قومها (کاشی)که با نامهای مختلف در جاهای مختلف جهان آن زمان ظاهر شدند دو وجه مشترک اصلی داشتند؛ یکی اینکه دارای زبانها و نامهای آریایی بودند و دیگر اینکه آرایش و لباس همسان داشتند. همه موهای بلند تا شانه، پیشانیبند، ریش بلند و نوک تیز و عبایی که معمولاً بلند بوده است. این لباس که شناسنامه قومی آریاییهای ایران بوده تا جایی که قابل پیگیری است یکسان بوده است دکتر درخشان رود دانوب در اروپا را هم ریشه یابی کرده که اصل آن را ایرانی می داند
اقوام آریایی با رفتن به اروپا نامهای خود را هم به آنجاها بردهاند. قومی به نام «دانو» که ایرانیالاصل بودهاند که در متون هندی، اوستا و اساطیر یونانی و مدارک مصری هم نام آنها ثبت شده، از شرق ایران به اطراف دریای سیاه مهاجرت میکنند و رودهای آنجا را مثل«دن»، دانوب و «دنیسر» به نام خود مینامند. هنوز هم نام اقوام ایرانی بر بسیاری رودها و حتی شهرهای اروپایی پابرجا و باقی است.(رضاضحاکی)
تحلیلی برعلل حمله کوروش کبیر به لیدی...برچسب : نویسنده : history-rezazahaki بازدید : 155